پروانه ها، بال زنان و شادی کنان، شاعرانه ترین پروازشان را بر گرد شمع شبستان هشتم دنیا، نگین درخشان وطن آغاز می کنند.
خورشید، شور و التهاب شگفتی را در وجود خویشتن احساس می کند.
ماه، از همیشه زیباتر می تابد و نگاهش را میهمان سرور و سرسبزی می سازد.
درختان با خرسندی به سیمای آفتاب می نگرند و به شادمانی می پردازند.
کائنات غرق در نورند.
فرشته ها و آدمیان مسرورند.
همگان مشتاق طلوع روی اویند.
همه می خواهند سیب خوشبوی وجود او را ببویند.
همه می خواهند شکفتن گل والای وِلا را در دنیا ببینند و گلبرگی از نور و نوازش و شفاعت او بچینند.
همه زاهدان و عابدان، در حرم با صفای ضامن آهو به خاک می نشینند و افلاک را می نگرند.
آری، ای سید گل ها، ای مولا، ای سبزه زار سرزندگی و صفا، ای علی بن موسی الرضا علیه السلام، قدوم پاک تو، حضور همه زیبایی ها را بیمه می کند.
دست های مهربان لطف تو، برترین سایه بان دل ها و دیده های ماست.
ای امام، خجسته میلاد روشنایی بخش تو، بر همه ی هستی و جای جای ایران زمین مبارک و فرخنده باد.
ای راهب کلیسـا کمتر بزن به نـاقــوس
خاموش کن صدا را نقاره می زند طوس
مرقد مطهر امام رضا علیه السلام اینک ساحل دریای عرش خدا و غبطه گاه ملائک آسمان هاست.
آنجا، مؤمنان سبز اندیش و پاک طینت، زیباترین چکامه ها را می سرایند و صله رحمت و آمرزش و حاجت روایی می گیرند و من، ای امام رئوف می خواهم جاده باشم، تا گام زائرانت، سینه ام را بفرسایند و گفتگوی دوستداران و عاشقانت که به عشق تو باید از این جاده عبور کنند را با گوش و دل بشنوم و غبار کاروان هایی که به سوی تو می شتابند، کویرها را به چشمم ریزند تا شاید چشم و گوش هایم به سوی تو روشن شود.
می خواهم شمع باشم، تا با اشک آتشزاد خویش، سوزستان سینه های عاشقانی که به دیدار تو شتافتند را تسکین دهم و سیاهی دیوانه ی شب را که مانع حضور زائرانت در حرم امن تو می شوند را به هراس اندازم و با سوسوی حقیرم دل هر عاشق دور و نزدیک را به امید دیدار تو کشم.
می خواهم باشم، در حرم امن تو جسم کویرم را که خشکیده از این جهان غم آلود است سیراب سازم و با تمام وجودم در آستان مقدست آواز جاودانگی سر دهم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: